هنگامی که از یک سازمان ماشینی صحبت می کنیم با سه موضوع مواجه هستیم، یک سازمان ماشینی بر سه موضوع تاکید جدی دارد:
ـ تاکید بر روابط رسمی
ـ تاکید بر ساختارهای ایستا
ـ تاکید بر کارایی
تمامی مواردی در مبحث سازمان مورد تحلیل قرار می گیرند از منطق فازی تبعیت می کنند یعنی مثل بازی الاکلنگ با وضعیت تعادلی روبرواست . اگر یک سمت از روابط به صورت رسمی است، نقطه مقابل آن روابط غیر رسمی وجود دارد، اگر یک سمت تاکید بر ساختارهای ایستا دارد سمت دیگر آن پویایی قرار دارد و اگر یک طرف تاکید بر کارایی دارد، در سمت دیگر آن اثربخشی خواهیم داشت. پس همه آنچه که در یک سازمان مفهوم پیدا می کند در یک پیوستار است.
آیا می توان سازمانی را پیدا کرد که صد در صد ایستا باشد؟ سازمان طیفی از ایستایی و پویایی است. حتی در یک ساختار ایستا مثل ارتش هم می توان پویایی دید و برعکس، در یک ساختار پویا مثل گوگل هم ایستایی وجود دارد چرا که به قول معروف اگر هیچ قانون و ضوابطی وجود نداشته باشد، سنگ روی سنگ بند نمی شود.
بنابراین در یک ساختار پویا، حداقلی از ایستایی و در یک ساختار ایستا درصدی از پویایی وجود دارد.
وضعیت ساختاری هر سازمان در میان این طیف قرار دارد، در سازمان های ماشینی بطور کلی روابط رسمی به روابط غیررسمی ترجیح داده می شود و ایستایی بر پویایی ارحجیت دارد.
در دنیای امروز کدامیک مهم هستند؟ در جواب باید گفت که هر دو، چراکه دنیای انسان ها دنیایی نیست که بتوان انتخاب تک گزینه ای داشت. یک سازمان همزمان باید ایستایی و پویایی داشته باشد.
در یک فضای کاملا رسمی ، مذاکره تقریبا امکان ناپذیرا ست، وقتی فضای یک سازمان خیلی رسمی باشد، ناگفته ها گفته نمی شود و لایه های پنهان در روابط زیاد می شود. آدم ها بیشتر از اینکه شایستگی های خود را بروز دهند، نقشی را بازی می کنند که مدیرشان دوست دارد.
در مجموعه کراسه با در کنار هم قراردادن این دو ساختار، در کنار نظم و انضباط کاری دقیق، محیطی پویا برای تبادل نظر و انتقال اطلاعات و دانش کارکنان پدیده آمده تا پاسخگوی نیازهای مشتریان در سازنده ترین حالت ممکن باشد.